۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

دنیای آدم بزرگا

علوم سه بار خوانده شود...
اینو بچه تو دفترش نوشته بود...منتها حوصله نکرده بود بخونه ..آخر شب که رفتم کیفشو نگاه کنم دیدم زیر ساعت خواب و اینا که من باید هر شب بنا به توصیه معلمش بنویسم  برداشته خودش نوشته: علوم خوانده شد..
حالا فکرمیکنید عکس العمل من چی بود؟؟نشسته بودم هر هر میخندیدم..خاک برسرم ..منم مادرم؟؟؟
داشتم به این فکر میکردم که بچه ام بزرگ شده داره دروغ گفتن و کلک زدن یاد میگیره .داره وارد دنیای آدم بزرگا میشه ...داره بزرگ میشه کم کم ....

۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه

نکته های پند آموز

قدیما ( قابل توجه بعضیا)Baby Girl(( حالا نه این قدر قدیم یه کم بزرگتر که بودیم)) می نشستیم کارتون میدیدم Coffee Screen..اونم چی مثلا؟ سندباد ؛ پینوکیو ..از این چیزا دیگه .خلاصه تو هر قسمتش یه اتفاقی میفتاد که ما رو نصیحت کنه و به راه راست هدایتمون کنه و بهمون بگه که نتیجه ی فلان کار بده و نتیجه فلان کار خوبه ..


حالا بچه ها میشینن هی دیجیمون میبینن نمیدونم فوتبالیستا میبینن ..حالا اینا که خوبه این دختر من که هی میشینه جم کلاسیک میبینه به قول خودش !!انگار دیگه کارتونای تلویزیون و سی دی و دی وی دی هاش براش کافی نیست همین مونده که بشینه کارتون نگاه کنه اونم تو کانالای اجنبی!!!( واه واه خدا به دور مادر دوره آخر زمون شده ها )

حالا نتیجه اینکه : ما که هی مرتب هر روز هر روز مورد نصیحت قرار میگرفتیم و یه نکته ی پند آموز بهمون یاد میدادن این کارتونا؛ شدیم این.Evil Smile.وای به حال این بچه ها که تو کارتوناشون از پند مند هیچ خبری نمیباشد..

عنوان ندارد!!

هیچکس برای هیچکس کاری نمیکنه ؛ همه تو این دنیا  به نوعی یه نمونه ی آزمایشگاهین!!!


۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه

because you have only one life


Dream what you want to dream
Go where you want to go
Be what you want to be
Because you have only one life
And one chance to do all the things
You want to do

هر چه ميخواهي آرزو كن
هر جايي كه ميخواهي برو
هر آنچه كه ميخواهي باش
چون فقط يك بار زندگي مي كني
و فقط يك شانس داري
براي انجام آنچه ميخواهي
 

۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

وقتی مستاصل میشی به همه چی چنگ میزنی.حتی به ته فنجون قهوه!!




* به خدا خودمو نگفتم چرا شماها فکر میکنید من هر چی مینویسم با خودمم یا برام اتفاق میفته؟ من اهل فال و اینا نیستم به جون خودم..

۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

اوی استثنایی..

دارم دیکته میگم به دخترم.میپرسه :مامان بکنند با اوی استثناییه؟؟حواسم به گوشیمه دارم جواب اس ام اس میدم .میگم آره .چند ثانیه بعد میگه: ماااااااااااااامااااااااااااااان..اشتباه گفتیا..میگم :ها؟؟میگه بکنند با اوی استثنایی نیست ..بازم حواسم نیست ..میگم آهان .خب درست بنویس تو ...
بعد فکر میکنم حالا چه فرقی میکنه با کدوم او بکنند؟؟؟

۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

فرق بعضیا با بعضیای دیگه

بعضیا بی خودی غر میزنن که زندگیشون خیلی گنده ...
بعضیای دیگه هم هستن که غر نمیزنن ولی واقعا زندگیشون گنده !!!!


پ.ن: ندارد!!

۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه

امامزاده

گفتم: این همه امامزاده داریم اینا رو کی پس انداخته؟؟
مامانم گفت استغفرالله .کفر نگو بچه..
خب سواله دیگه پیش میاد واسه آدم یکی جوابشو به من بده چی میشه؟
مگه نمیگن اماما تو عربستان بودن؟؟
انگار هر کدومشون یه دوری تو ایران زدن.زنهای ایرانی هم که تو دل برو ..نمیشه گذشت ازشون..خلاصه این جوری شده که تو هر ده کوره ای که میری یه امامزاده هست ...

۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه

بنده دراکولا خوشبختم

خیلی ساله که شبا زیاد بیدار میمونم گاهی تا خود صبح گاهی تا دم صبح ..اما مامان بنده هنوز به این مدل عادت نکرده هنوزم که هنوز ه منو ببینه غر میزنهRolling Pin که برو بگیر بخواب دیگه صبح شد .بعد از اون طرف میگیری تا لنگ ظهر میخوابی.
اگه یه روز بفهمه که اینکه زاییده آدم نیست بلکه دراکولاس من خیلی خوشحال میشم...
دراکولا هستم در خدمت گذاری حاضرمHello

۱۳۸۹ مهر ۱۴, چهارشنبه

کاملا نا عادلانه

من نمیدونم حدیثه آیه قرانه چیه ..فقط میدونم که یه چیزی هست شبیه این جمله که انسان  برای راحتی تو دنیا آفریده نشده و فقط آفریده شده که سختی بکشه ...
من میگم وقتی آدم فقط برای  زجر کشیدن زنده باشه خیلی غیر عادلانه اس...

۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

مگس کش

ما بچه که بودیم یه چیز پلاستیکی درازی بود به اسم مگس کش یا پشه کش ..یادتونه حتما دیگه ..این روزا والا دوره زمونه ی تکنولوژیه دیگه ..مگس کش ها شدن برقی شارژی ...چه میدونم والا..
یه دونه از این راکت ها داریم که باهاش هی پشه میکشیم تق  و تق..صداش خیلی حال میده ولی هر وقت که یه پشه میندازم توش و هی این ور اون ورش میکنم که خوب سرخ بشه و تق تقش خوب در بیاد دلم واسه پشه هه کباب میشه ..بسکه من دل نازکم خیر سرم...

۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

مدل بالا ..مدل پایین

خب البته اینم یه واقعیته که وقتی نشستی پشت کمری و یه وانت داره دنده عقب میاد نگرانی که نکنه از پشت بکوبه به ماشینت ..در عوض وقتی پشت وانت نشستی و یه کمری داره میاد دنده عقب اصلا نگران نیستی و با خودت میگی خب اون خودش مواظب باشه به من چه اون باید بترسه..
انگار آدما با نشستن پشت فرمون ماشیناشون مدل شعورشون هم میره بالا پایین ...