۱۳۹۰ شهریور ۱۹, شنبه

حتما شده تا حالا با کسی حرف بزنید یا درد دل کنید و اون طرف بگه میفهمم یا کله شو تکون بده و یا قیافه ناراحت بگیره براتون که ...میفهمم....کلا درک کنه که چی میگین ...شده؟؟؟
خب این جوروقتا چه احساسی دارین ؟؟خوشحالین که یه نفروپیداکردین که حس میکنه که شما چی میکشین ؟؟یه نفر که میفهمه شما چی میگین؟؟یه نفر که تایید میکندتون؟؟یه نفر که خوب میدونه منظورتون چیه ؟؟خوشحالین نه ؟؟
خب..اره منم خوشحالم ولی ته ته دلم میگم کاش نمیفهمید..کاش نمیدونست ..درد من دردی نیست که خوشایند باشه .چی میگم؟؟درد که خوشایند نمیشه ..ولی خب..به هر حال دوست ندارم بفهمه که من  چی میگم ..برای اینکه دوست ندارم اذیت شده باشه مثل من ..ناراحت شده باشه مثل من ..دلش خواسته باشه مثل من ..دلم نمیخواد مثل من بوده باشه ..ولی هست .کاریشم نمیشه کرد..همینه که هست ..ولی کاش نبود ..کاش نمیفهمید..کاش نمیدونست ..کاش هیچکس ندونه هیچکس نداشته باشه ..

پ.ن:یکی یه نوشابه برای من باز کنه که این همه به فکر مردمم..نیشخندsprite باشه لطفاخوشمزه

۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

مهم نیست کسی که باهاته ؛کسی که عشقته؛ کسی که همراته؛ کسی که دوستته ؛کسی که همسرته ....چقدر میخوادت ؛چقدر دوستت داره ؛چقدر بهت عشق میده ؛چقدر بهت احترام میذاره ...مهم اینه که تو چه طوری ...چقدر ؛عشقشو ؛احترامشو؛ دوست داشتنشو ؛توجهشو  باور داری ....

*امان از وقتی که باور آدم از بین بره ...

۱۳۸۹ بهمن ۱, جمعه

آگهی!!

متن آگهی فروش خودروی ا.ن:
این خودرو متعلق به یک دکتر است.صبح به صبح فقط میره به مملکت میرینه و بر میگرده!!

۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

اگر...

اگر ماهی از سال بودم، قطعا فروردین بودم چون نصفش تعطیلیه عیده همه خوشحالن..( در ضمن بهتره اضافه کنم ماهیه که خودم به دنیا اومدم به خاطر همین خیلی دوستش دارم )
اگر یک روز بودم، حتما پنج شنبه بودم چون فرداش تعطیله..
اگر عدد بودم  7بودم.چون 7 عدد خوش یمنی به حساب میاد..
اگر جهت بودم،رو به شمال بودم .
اگر همراه بودم، اگه همراه بودم؟؟؟خب من همیشه همراه هستم پس چی؟؟.
اگر نوشیدنی بودم، آب میوه بودم آب پرتقال..
اگر گناه بودم، قطعا دلم نمیخواست گناه باشم نمیدونم ....
اگر درخت بودم، بید مجنون بودم....
اگر میوه بودم،توت فرنگی بودم به به ..
اگر گل بودم، گل رز بودم ؛پایه بلند ..
اگر رنگ بودم، قرمز بودم ..داغ...
اگر پرنده بودم، مرغ دریایی بودم با اون صدای رو اعصابش..
اگر صدا بودم، صدای گریه یه بچه بودم که تا در میاد همه میدون طرفش..
اگر ساز بودم، پیانو بودم.. خیلی آدمو آروم میکنه ..
اگر فعل بودم..حتما رفتن میبودم..
اگر کتاب بودم.. برباد رفته میشدم..
اگر شعر بودم، نمیدونم ...شعری تو ذهنم نیست الان..
اگر بخشی از طبیعت بودم، جنگل بودم.. همیشه جنگل رو بیشتر از دریا دوست داشتم ....
اگر یک حس بودم، خوشحالی میشدم سر خوش و بی خیال..


تنها خواننده ی وبلاگم ( غر نزنید بابا خب کامنت نمیذارین آدم نمیدونه که کی میایین کی میرید) داشتم میگفتم که تنها خوانننده ی وبلاگم منو به این بازی دعوت کرده اگه شما هم اینو میخونین و خوشتون میاد تو وبلاگاتون بنویسن و آدرس بذارین که منم بیام بخونمتون..

۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

خیلی تلخه که حتی حق تصور چیزای خوب رو هم از خودت بگیری فقط به این خاطر که ممکنه از تصور کردنشون دلت بخوادشون!!!!

۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

هی!!اینجا خانه ی خودت نیست که هر کار خواستی بکنی, اتهامی که سه معنی دارد:
نخست اینکه فرض بر این گذاشته میشود که انسان در خانه ی خودش رفتارش مثل خوک است ؛دوم اینکه آدم فقط زمانی احساس خوشایند و خوبی دارد که رفتارش درست مثل یک خوک باشد و سوم اینکه هیچ بچه ای مجاز نیست به هیچ قیمتی به عنوان یک کودک از زندگی لذت ببرد وخود را خوش و شاد احساس کند..


عقاید یک دلقک
هاینریش بل